۱۳۹۵ آبان ۲۷, پنجشنبه

نگاهِ خیره‌یِ شیطان



از همان روز که فیلم «تانگوی شیطان» را دیده‌ام و فهمیدم که از این رمان اقتباس شده، و نویسنده‌اش دوست «بلا تار» بوده، و چند همکاری دیگر هم با او داشته، منتظر خواندن این کتاب هستم. امیدوارم به زودی رمان مهم دیگرش هم «مالیخولیای مقاومت» ترجمه و چاپ شود. برایم جالب بود که «سوزان سونتاگ» و «وینفرد گئورگ زبالد» نگاه «کراسناهورکایی» به جهان را یادآور نگاهِ گوگول می‌دانند. جاناتان رُزنبام هم در مقاله‌ای خواندنی جهان کراسناهورکایی را مخصوصا در این رمان، با وجود تفاوت‌های عمیق فلسفی، از لحاظ بیان استعمار و بیگانه‌سازی مردم با خود، تغییر زاویه‌ی دید، جملات طولانی و وجود راوی کند ذهن، قابل قیاس با نگاه و جهان داستانی فاکنر می‌داند.

**

تنها پیشنهاد من به کسانی که کتاب‌هایم را نخوانده‌اند این است که از خانه بیرون بروند، جایی –مثلن کنار یک نهر آب- بنشینند و هیچ‌کاری نکنند، به هیچ‌چیز فکر نکنند و مانند سنگ‌های کف رودخانه در سکوت سرجای‌شان بمانند. سرانجام کسی را ملاقات خواهند کرد که کتاب‌های من را خوانده است.



لسکو کراسناهورکایی 


هیچ نظری موجود نیست: