۱۳۹۹ فروردین ۷, پنجشنبه

در ادامه‌ی همان عددِ بی‌واسطه‌ی همراهِ واسطه




نقشه‌ی واینزبرگ، اوهایو
از کتاب واینزبرگ، اوهایو یا کتاب عجایب. اثر شروود اندرسن؛ نویسنده‌ی نویسنده‌ها. بانی جریان ساده‌نویسی در ادبیات آمریکا؛ که سعی داشت پیچیدگی روابط و زندگی را با زبانی ساده و گاه کنایی بیان کند. فاکنر درباره‌اش می‌گوید: «اندرسن پدر نسل ما نویسندگان معاصر آمریکایی و نیز نسل بعد از ماست.»
این کتاب نقشی اساسی در روند و تکامل داستان کوتاه داشت و تاثیرش بر ارنست همینگوی و ویلیام فاکنر انکار نشدنی‌ست. 

نمی‌توان این کتاب و شهر خیالی واینزبرگ -که اندرسن آن را با الهام از شهر زادگاهش کلاید اوهایو خلق کرده بود- را در شکل‌گیری سرزمین مخلوق فاکنر «یوکناپاتافا» بی‌تاثیر دانست. فاکنر در ایام جوانی دوست شرودد اندرسن بود و معمولا بعدازظهرها و غروب‌ها با هم در اطراف شهر گشت می‌زدند. صبح‌ها اندرسن مشغول نوشتن بود. همین فاکنر را که مجبور بود برای امرار معاش به هر کاری دست بزند به فکر انداخت. تصمیمش را می‌گیرد که نویسنده شود. مدتی در خانه می‌ماند و از دیدار با شروود اندرسن پرهیز می‌کند، و در طول این مدت شروع می‌کند به نوشتن اولین رمانش «پاداش سرباز». اندرسن که از غیبت فاکنر تعجب کرده بود، به هوای این‌که احتمالا کدورتی ناخواسته پیش آمده است به دیدار فاکنر می‌رود. دلیل غیبت را که جویا می‌شود فاکنر می‌گوید: «دارم یک کتاب می‌نویسم.» اندرسن با صدای بلند می‌گوید: «خدای من!» و او را ترک می‌کند. مدتی بعد فاکنر در خیابان همسر اندرسن را می‌بیند با این خبر: «شروود می‌خواهد معامله‌ای باهات بکند. گفته که اگر فاکنر قبول کند دست‌نوشته‌هایش را نخوانم، نوشته‌اش را می‌دهم به ناشرم تا چاپ کند.» فاکنر هم قبول می‌کند و می‌شود از بلندبالاهای ادبیات.


کتاب زن‌ها و مردهای بسیاری را در جغرافیایی خیالی گرد هم آورده. زنان و مردانی که هر کدام‌شان به شکل خودشان تنهایند. می‌توان هر داستان این مجموعه را به عنوان بخشی از رمانی در نظر گرفت که شخصیت اصلی‌اش شهر واینزبرگ اوهایوست. کتاب را اگر دارید شایسته است امشب پیش از خواب یک‌بار دیگر داستان «دروغ ناگفته» را بخوانید.


هیچ نظری موجود نیست: