۱۳۹۷ آذر ۵, دوشنبه

روزگار دوزخی آقای ایاز


کشف یک اثر، در طول زندگی کتابخوانی، حادثه‌ای است همان‌قدر کمیاب که سربرآوردن یک محبوب مرده از گور؛ چنین حادثه‌ای هر پنج یا ده سال یک بار اتفاق می‌افتد، با چنان نیرویی که آن روز انسان می‌تواند به واقعیت ادبیات پی ببرد. این ماجرا چند سال پیش برای من روی داد. وقتی که «روزگار دوزخی آقای ایاز» رضا براهنی را خواندم. برای من قیام قیامت بود. چه سعادتی در این‌که انسان ناگهان خبردار شود که سیاره دیگری، دنیای دیگری وجود دارد.


به خاطر دارم که خواندن برای من تقریباً تحمل ناپذیر شده بود، زیرا آثاری که از اعماق سرریز می‌شوند، برای مخیله من تحمل ناپذیرند. این آثار آزار می‌دهند زیرا در اطراف شر و بدی و راز بدی پرسه می‌زنند. از این رو، دوست من رضا گول نخورده بود؛ او برای شروع کار مستقیماً وارد یک دوزخ شده بود؛ دوزخ گهواره‌ی تکوین‌ها. می‌گویم یک دوزخ، زیرا هر کسی دوزخ خود را دارد. دوزخ براهنی مانند کاخی مجلل و مزین است. آرشیوهای ایرانی و ترک و غربی را دربردارد. خاطرات و دانش‌های دایره المعارفی دارد. سرآغازین و مدرن است. باید می‌گفتم دوزخ‌ها، دوزخ‌های زیبا. زیرا دنیای رضا از همه جا دوزخی بیرون می‌کشد. ترانه زندان‌ها را می‌خواند یا جنایاتی را در خانواده.


رضا می‌بايستی به تبعيد برود. اين خواست ادبيات بود؛ زيرا او شهروند بسيار توانای ادبيات است. رضا، شاعر عظیم و در عین حال معلم خیال‌پرور و شاهد، مرد عمل و ادب، متعلق به سنت جهانی کیمیاگران کلمه و ابداع‌کنندگان آزادی‌های تازه است.


هلن سیکسو. مترجم: رضا سیدحسینی

۲ نظر:

هومن گفت...

با رضا براهنی بعد از مطالعه ی شعر «اسماعیل» آشنا شدم ؛ مرسی بابت معرفی این کتاب . اگه میشه راهنمایی کنین از چه طریقی کتابو گیر بیارم ؟ چون ظاهرا نسخه ی چاپی داخل ایران اونطوری که خود رضا براهنی گفته ، ویراستاری و تغییر داده شده ؛ همونو بخونم یا پی دی اف نسخه های قدیمی هست ؟

zahed barkhoda گفت...

این نسخه‌ای رو که من دارم خارج از ایران چاپ شده و دو روز روی سایت آمازون برای فروش قرارگرفت؛ بعد ظاهرا به دلیل این‌که چاپش بدون اجازه‌ی نویسنده بوده جمع‌آوری شد. این کتاب یک‌بار پیش از انقلاب چاپ شده که تمام نسخه‌هاش جز همانی که متعلق به نویسنده بوده خمیر می‌شه. نسخه‌ی افست موجود از روی نسخه‌ی پی‌دی‌اف چاپ شده.