دفتر را آقای «میم» فرستاده،
از آن سر دنیا. دفتر «دوری» است. زبانْ زبان فاصلهست. با زبان فاصله از دوری
نوشته، از غیابی که در آن به سر میبریم و به آن مبتلاییم. تک تک کلمات و سطرها را
با قلبم بارها و بارها خواندهام، و میخوانم. از هر نوشتهای خواناتر است. دفترْ
حاصل گفتگوی بیپایان آقای «میم» با من است. همهی آن لحظاتی که در غربت به من فکر
میکرده. این خطوط رسمالخط جهانی اندوه است. تمام آن کلمات را زیستهام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر