۱۴۰۰ فروردین ۲۶, پنجشنبه

«ن»

 

بارها خواسته‌ام آن را بنویسم، و بارها آن را ننوشته‌ام؛ و نمی‌نویسم هنوز. کلماتش را دارم. با کلماتی دیگر آن را به فراموشی می‌سپارم. کلماتِ دیگر را می‌نویسم، تا آن را ننویسم؛ تا فراموش کنم و ننویسم. «ننوشتن» گامِ بلندِ همتِ من برای گریز از حقیقتی است که چون جنایتی محبوب بدان دچارم: تشییعِ تو.

 

 

 

هیچ نظری موجود نیست: