گاهگداری پیش میآید کتابی
محبوب در دیدارهای بعدی و بعدی دیگر چندان محبوب نماند. وقتهایی که آدم از خودش
میگذرد، طی میکند سلیقه و ذوق را، یا به بلوغ میرسند در او. کتابهایی هم هستند که با هر بار خوانش، با طیکردن و گذر عمر، زوایای پنهانشان را
بیشتر و بهتر نشان میدهند. به چشم خواننده «نگاه» میدهند، و به احساس و زبان او «رفتار».
از این کتابها برای من، که از میان دهتای اول عمر، صفت عزیزترین را دارد، «سکهسازان»
آندره ژید است؛ هرچند نویسندهی انتظارهای من نبوده، و جز در سه کتاب، نمیتوانم
در کتابهای دیگرش بیشتر از یکبار خواندن بمانم. از آن کتابهاست که شخصیتهایش
در حال رشداند؛ رشد فکری و معنوی. بهسادگی از هر چیز نمیگذرند. میاندیشند. اینکه
مثل بیشتر شخصیتهای کتابهای نویسندههای معاصر که کنشها و واکنشهاشان عمق
ندارد، فقط حرف نمیزنند، گزارش نمیدهند از احوالات درونی و بیرونی زندگیشان، و
کلمات را در سطحیترین شکل ممکن، دمدستیترین ترکیبات، و نازلترین شکل روایت، بر
زبان نمیآورند. «سکهسازان» در طول سالهای گذشته همواره محبوب مانده و اینبار
خواندش برای رهایی و دورشدن از دلمردگی این روزها بود و کار خودش را کرد.
از مهمترین بخشهای کتاب آن
پنجاه صفحهی آخر است که یادداشتهای روزانهی آندره ژید است؛ یادداشتهای سکهسازان.
که کاش همهی نویسندههای بزرگ، همراه کتابهای بزرگشان چنین یادداشتهایی
داشتند. اینکه یک شخصیت قبل از روی کاغذ آمدن، و در امتداد نوشتن چگونه شکل گرفته
و تکامل پیدا میکند. یا چطور میشود از حادثهای روزمره در بهترین حالت ممکن
استفاده کرد.
در بخش یادداشتها، «آندره ژید»
به خوابی اشاره میکند که در آن خودش را کنار «مارسل پروست» میبیند. ژید حین حرفزدنِ
پروست نخی را میکشد که سر دیگرش به قفسهی کتابها وصل است. با کشیدن نخ دو کتاب
از قفسه بر زمین میافتد. ژید نگران از شکستن جلد نفیس آنهاست که پروست میگوید:
چیزی نیست. یکی از چاپهای «سن سیمون» است.
هفت سال بعد از این خواب
خوانندهای برای ژید مینویسد که بخشی از کتاب او نه ابداع خودش که تقلیدی از کتاب
خاطرات «سن سیمون» است.
(نامهی خواننده و جواب ژید در
عکسها آمده است.)
اگر کتاب «روزها در راه» شاهرخ
مسکوب را دم دست دارید سری بزنید به این تاریخ: ده.هشت.نودوچهار. آنجا مسکوب به
خوابی اشاره میکند که وقت خواندن جلد دوم «در جستجوی زمان از دست رفته» دیده است.
دیدار مارسل پروست در خواب.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر