زیبایی چیزی جز آغاز وحشتی نیست که هنوزش به سختی تاب میآوریم.
ریلکه. قصاید دوئینو
تنهایی
میتواند امضای مادربزرگ باشد؛ نمایشی از او، یک تنهایی بدون تنهایی، خطوطی کج به
وقتِ دوختنِ درِ یک سطل؛ انگار بخواهد پیوندِ سُستش را با جهان حفظ کند.
بورخس در رویایی بعد از دیدن اهرام سهگانه، مشتی
شن از زمین برمیدارد و آن را به آرامی از میان انگشتانش بر زمین میریزد، تا بدینگونه
به قول خودش در شکل جهان دست ببرد. مادربزرگ هم امروز با دوختنِ پارهگی موضعی این
بخشِ کوچک از هستی، بدون اینکه آگاه باشد، به سهم
خودش جهان را دگرگون کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر