میدانم بهقطع با توجه به
تجربهای که سر چاپ رمانم با ارشاد داشتهام اگر یک روز بخواهم این مجموعه داستان
کوتاهم را چاپ کنم باید از خیر بعضی از داستانهاش از جمله داستان «مرگارضایی»
بگذرم. یکی دو داستان هم هست که خودم حاضر به چاپش نیستم، مثل آن رمانی که هشت سال
پیش نوشتم و هدیهاش دادهام یکی از دوستهام که به نام خودش یک روز چاپ کند.
آخرین داستان این کتاب داستانی
است به نام «خصوصی:او» که هیچوقت مایل به چاپش نیستم و اگر در مجموعهای چاپ شود
باید آخرین داستانش باشد تجربهایست در سبک metafiction، یا همان فراداستان. «خصوصی: او» داستانیست
که قبل از شکلگیری و پرداخت کاراکترهای آن در خلاء ذهنی نویسنده شکل گرفته. یک
ضد داستان، که ارجاعهایش بیشتر خودِ ادبیات است، تا زندگی کاراکتری که میتواند هر
کسی باشد. هر چند به ظاهر از منطق قصهنویسی پیروی نمیکند و روایتکننده ماجرای
خاصی نیست اما در بطن داستان اتفاق مهمی افتاده که تمام جملههای داستان در تلاش
برای طفره رفتن از بیان و دور کردن ذهن خواننده از کشف آن میباشند. تنها بعد از
نوشتن و خواندن داستان است که احتمال میرود یک روز جملهای از داستان یاد خواننده
بیفتد و ماجرا آغاز شود و داستانی شکل بگیرد.
نمیدانم
چه مرضی دارم که وقتی اتفاقی بعد از مدتی میروم سراغ یک داستان قدیمی با خواندنش
خندهام میگیرد. با اینکه داستان را چهار سال پیش نوشتهام وقت خواندنش تنها
توانستم اندازه خواندن داستانی دوساله بخندم.
بخشی از داستان:
او
میتواند اشتهای بیماری باشد به خوردن سوپ بیمارستان، آنهم بعد از سه روز بستری
بودن. او میتواند ادامهی نانوشتهی «قصر» کافکا باشد. او میتواند سوالی
باشد مثل این: «آیا تا به حال کسی از خوانندههای این داستان خواب اعداد اول را
دیده است؟» او میتواند یک بستهی کامل صدتایی از چای ارل گری باشد (این
جمله تقدیم به گراهام گرین.) او میتواند اگر امروز یکشنبه بود، دوشنبه باشد. اینکه
میگویم او میتواند ادامهی نانوشتهی «قصر» کافکا باشد دلیل بر این نمیشود
«هیچ میهیچد» هایدگر نباشد و یا حتا گوش بریدهی ونگوگ. اینکه بلند میشوم تا
دوباره بنشینم و این عمل را چندبار تکرار میکنم و در این فاصلهی کوتاه اندکی -البته
بدون اجازه از بزرگترها- اگزیستانس میکنم: یعنی او. دلم نمیآید حالا که در او
متعددم، اندکی «آلن گینزبرگ» هم نباشد: بهترین مغزهای نسلم رو دیدم که با
جنون تباه شدن، درحال مردن از گرسنگی.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر