ونگوگ، کسی که به قول آنتونن آرتو جامعه او را خودکشی کرد. یک روز یکی از گوشهایش را میبرد و آن را در پاکتی میگذارد و برای زنی در یک روسپیخانه میفرستد. او با این کار مرتکب قربانی کردن خودش میشود. اما نه در برابر خدایان، بلکه گویی با این کار میخواسته خشم آنها را برانگیزد و به جریان عادی و پذیرفتهشدهی زندگی دهنکجی کند. چون مهمانی که بعد از خوردن غذاهای گوارای صاحبخانه، جلوی او انگشتش را درون دهانش میگذارد و همهی آنچه را بلعیده بالا میآورد. سی و شش سال بعد جوانی سی ساله در فرانسه حین پیادهروی در گورستان پرلاشز به خورشید خیره میشود و بدون لحظهای تردید، انگشت اشارهی دست چپش را گاز میگیرد و پوست انگشتش را میشکافد. بعد با استفاده از دست راستش انتهای انگشت اشارهی دست چپش را آنقدر میپیچاند و فشار میدهد تا کاملا از هم جدا شود. وقتی در بیمارستان علت را جویا میشوند میگوید که تحت تاثیر ونگوگ چنین عملی را انجام داده است: مدتها بود که به خودکشی فکر میکردم، پس بریدن یک انگشت چندان سخت نبود. به خودم گفتم: خودکشی را فعلن رها کن! همیشه برای اینکار وقت هست.
۱۳۹۴ آذر ۲۵, چهارشنبه
زندگی به مثابهی مثلهکردن یا شدن
ونگوگ، کسی که به قول آنتونن آرتو جامعه او را خودکشی کرد. یک روز یکی از گوشهایش را میبرد و آن را در پاکتی میگذارد و برای زنی در یک روسپیخانه میفرستد. او با این کار مرتکب قربانی کردن خودش میشود. اما نه در برابر خدایان، بلکه گویی با این کار میخواسته خشم آنها را برانگیزد و به جریان عادی و پذیرفتهشدهی زندگی دهنکجی کند. چون مهمانی که بعد از خوردن غذاهای گوارای صاحبخانه، جلوی او انگشتش را درون دهانش میگذارد و همهی آنچه را بلعیده بالا میآورد. سی و شش سال بعد جوانی سی ساله در فرانسه حین پیادهروی در گورستان پرلاشز به خورشید خیره میشود و بدون لحظهای تردید، انگشت اشارهی دست چپش را گاز میگیرد و پوست انگشتش را میشکافد. بعد با استفاده از دست راستش انتهای انگشت اشارهی دست چپش را آنقدر میپیچاند و فشار میدهد تا کاملا از هم جدا شود. وقتی در بیمارستان علت را جویا میشوند میگوید که تحت تاثیر ونگوگ چنین عملی را انجام داده است: مدتها بود که به خودکشی فکر میکردم، پس بریدن یک انگشت چندان سخت نبود. به خودم گفتم: خودکشی را فعلن رها کن! همیشه برای اینکار وقت هست.
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر