من
وقتی مینویسم، به نوکِ قلم نگاه نمیکنم؛ بل به هوسبازیِ نوکِ دیگر قلمدان، در
هوا، مینگرم.
ریلکه
**
معتقدم
هر روز آدمی را جملهایست. اگر چنین باشد، جملهی امروز من این کلام ریلکه است.
***
حظِ
وافر از دوباره و چندبارهخوانی «شعر و واقعیت + قطعات عمودی». کاش میشد لذّت را
نوشت؛ آن ارگاسمی که خاصِ خواندنِ کلامِ مکتوب است: «کلامها اماکنِ مقدسهاند.»
جملهی ریلکه را از آن کتاب برداشتهام. آنجا که از ضرورتِ غایی شعر میگوید:
«اتصالِ جانشینناپذیرش با اتفاق یا با نیروی مقاومتناپذیرِ چیزهایی که نمیدانیم.»
صفحهی قبلترش هم آمده: «کلامِ شاعرانه، همچون بال، شرطِ تابآوردنِ مغاک است؛
وگرنه، جز سرگیجه و سقوط چیزی نمیماند.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر