ادوارد
هاپر که او را به عنوان نقاش روزمرهی زندگی امریکایی میدانند بعد از کشف اشعار
بودلر با اتومبیلش شروع به سفرهایی در مناطق مختلف آمریکا میکند. در طول این
سفرها آمریکایی را کشف میکند که بعدها با بازنمایی آن در کارهایش بدل به آمریکاییترین
نقاش آمریکا میشود. توجهی ویژهی او به هتلها، جادهها، پمپبنزینها، کافهها،
خانههای کنار جاده، و مناظری از داخل و بیرون قطارها، او را متوجهی آدمهایی میکند:
که گویی خانه و کاشانه به آنها خیانت کرده، و مجبورشان کرده که سر به جادهها
بگذارند.
آلن
دوباتن در کتاب «هنر سیر و سفر» دربارهی کارهایش چنین میگوید: «تنهایی و انزوا موضوع
غالب آثار ادوارد هاپر است. به نظر میرسد شخصیتهای هاپر از خانه و کاشانهشان دور
افتادهاند، تنها نشسته یا ایستادهاند، لبهی تختی در هتلی نشستهاند و نامهای میخوانند
یا جلوی پیشخوان نوشخانهای گیلاسی میزنند، از پنجرهی قطار در حال حرکتی به بیرون
خیره شدهاند یا در ورودی هتلی کتابی میخوانند. حالت چهرههایشان آسیبپذیر و درونگرا
است. گویی همان لحظه کسی را ترک کردهاند یا کسی آنها را ترک گفته، در جستجوی کار،
عشق یا هم صحبتاند، رها شده در مکانهای میان راه. اغلب شب است و از پنجره تاریکی
و خطر جادهای بیانتها یا شهری غریب تهدید میکند.»
تاثیر
ادوارد هاپر بر سینما بسیار مشهود است. تابلوهای او بارها منبع الهامی بودهاند
برای کارگردانهای سینما. البته این تاثیر متقابل بوده، و سینما هم بر کارهای او
تاثیر گذاشته است. نقاشی معروف او «شب گردها» که آن را بعد از خواندن داستان
کوتاه «آدمکشها»ی همینگوی خلق میکند، چند بار در سینما بازسازی شده است. هیچکاک
خانهی نورمن را در فیلم «روانی» با الهام از تابلوی «خانهی کنار ریل راه آهن» او
طراحی میکند. حتا فیلم «پنجرهی عقبی» او هم از روی کارهای هاپر به ویژه تابلوی
«پنجرهی شبانه» الهام گرفته شده است. اما تاثیر هاپر بر «ویم وندرس» بسیار بیشتر
از کارگردانهای دیگر است. تا جایی که میشود گفت تعداد زیادی از کاراکترهای فیلمهای
او به مانند شخصیتهای هاپر، گرفتار همان گمگشتگی، دلمردگی و مالیخولیایی هستند
که آنها را محکوم به آمدن و رفتنهای مدام در طول زندگی میکند.
سال2013
فیلمی با الهام از فضای نقاشیهای هاپر ساخته میشود که تمام قابهای آن بازسازی
تابلوهای اوست. این بازسازی چنان ماهرانه اجرا شده که بیننده را مبهوت میکند. هر
چند متاسفانه تلاش کارگردان برای بازنمایی صرف نقاشیها، فیلم را از روح کارها تهی
کرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر