ناقصالخلقهها،
کوتولهها، دوجنسهها، مردگان، معلولین، بدنهای تکهتکه شده، زنهایی با آلتهای
مردانه، مردهایی با سینههای برجسته، صورتهای دفُرمه، همهی اینها در کنار هم،
مادهی خام «جوئل پیتر ویتکین» برای خلق عکسهایش، و بازنمایی نقاشیهای دوران
رنسانس و باروک، و اساطیر در فضایی گروتسک است. در برخی عکسهایش که ارجاع مستقیمی
به نقاشیهای طبیعت بیجان دارد قطعا عضوی از بدن انسان هم در کنار سایر اشیاء
دیده میشود.
بلایی
که او در کارهایش بر سر انسان میآورد صدها برابر هولناکتر از خودِ «مرگ» است. او
که برای خلق عکسهایش اجساد مردگان را میخرد، و از فضای بیمارستان و سردخانهها
استفاده میکند، در چیدمانی متفاوت، نه تنها به نمایش و کارگردانی «مرگ» میپردازد،
که بیشتر در پی چیرگی بر «مرگ» است. کاراکترهای عکسهای او انسانهایی هستند که
رنج و شقاوت آنها را از ریخت انداخته، و حتا بازنمایی آنها در آثار هنری نقاشان
برجسته هم اندکی از دهشتی را که با آن درگیراند، نمیکاهد. گویی در پی این است برای
فرار از مرگ، آن را قبل از وقوعش به انجام برساند! در مصاحبهای میگوید وقتی که
در کودکی داشته با مادرش به کلیسا میرفته، در اثر برخورد و تصادف چند ماشین، سر
جداشدهی دختربچهای به طرفش میآید. او خم میشود تا صورت دختر را نوازش کند و با
او حرف بزند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر