در
انبان خویش فرشتهی تیمارگری دارم مثل کافکا.
والتر بنیامین. نامه به گرشوم شولم
والتر بنیامین. نامه به گرشوم شولم
در
کافکا و پروست چیز مشترکی وجود دارد و کسی نمیداند که سراغ چنین چیزی را دیگر کجا
میتوان گرفت. مسئله طرز استفادهی آنها از «من» است. وقتی پروست در «در جستجوی
زمان از دست رفته» و کافکا در دفتر یادداشتهایش میگوید «من»، برای هر دوی آنها
این منی است شفاف و روشن. اتاقهای این من رنگ و بوی شخصی ندارد؛ هر خوانندهای میتواند
امروز در آنها اقامت کرده، فردا آنجا را ترک کند. میتوان بدون ذرهای وابستگی
به آنها به تماشای اطراف نشست و خود را در آنها باز شناخت. سوژه در آثار این
نویسندگان سیارهای است که خود را با پوششی رنگین استتار کرده است و در فاجعهای
که در راه است رنگ خواهد باخت.
والتر
بنیامین. یادداشتها.
هر
دو نقل قول از کتاب «کافکا به روایت بنیامین». کتابی که به مراتب خواندنیتر از آن
چیزی است که به نظر میرسد. خواندن نامهها و یادداشتهای بنیامین در این کتاب که
دو سوم حجم آن را به خودش اختصاص داده، جریان بسط یک ایده را به خوبی در ذهن و
زندگی یک متفکر نشان میدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر