قطعات افقی
زاهد بارخدا
۱۳۹۶ فروردین ۶, یکشنبه
خوابِ گران
خسته بودم خیلی. بهزور چشمهام را باز نگه داشته بودم. نزدیک چهار صبح بود. دراز کشیدم و خوابیدم. بیدار که شدم، دیدم مُردهام.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر