۱۳۹۶ مهر ۱۷, دوشنبه

بر گوشت دل بسوزانید



می‌خندد یا ضجه می‌زند؟ دهان باز شده‌اش، ردیف دندان‌ها و آن گوش؛ انگار بخواهد صدای فریاد خودش را بشنود. او هم‌چون تعدادی از شخصیت‌های داستان‌های کافکا دارد شکل انسانی‌اش را از دست می‌دهد و دنبال راه گریزی به حیوان تبدیل می‌شود. یا شاید دهانش را باز کرده تا بخشی از خودش را بالا بیاورد. این دهان باز شده می‌تواند همان‌طور که «دلوز» در کتاب «فرانسیس بیکن: منطق احساس» می‌گوید سرخرگ بریده شده‌ای باشد؛ منفذی که تمام بدن دارد از آن می‌گریزد.


 بیشتر فیگورهای «فرانسیس بیکن» فاقد چهره‌اند. فیگورهایی نیمه انسان و نیمه حیوان، که بر واقعیت‌های مشترک بین انسان و حیوان تاکید می‌کنند. «دلوز» این واقعیت مشترک را نوعی منطقه‌ی تفکیک‌ناپذیری میان انسان و حیوان می‌داند: کل بدن؛ بدنی که تکه‌ای گوشت است. خودِ بیکن هر انسانی که رنج می‌کشد را تکه‌ای گوشت می‌دانست: انسانی که زجر می‌کشد حیوان است و حیوانی که زجر می‌کشد، انسان.


این نقاشی نمونه‌ی کاملی است از فیگورهای انتزاعی بیکن؛ بدن‌هایی بدون اندام، فشرده و متراکم، سرهایی به نمایندگی سیمای انسانی که هنوز چهره ندارد. دهان‌هایی گشادشده از خنده و جیغی هیستریک. تکه‌هایی گوشت که شاید با نگاه‌کردن و مواجهه با آن‌ها بتوان اندام‌هایی نامعین را برای مدتی هر چند محدود متصور شد!

یکی از چیزهایی که در بیشتر فیگورهای نقاشی شده‌ی بیکن و مخصوصا این فیگور دیده می‌شود جیغ است. جیغی که گاهی تمام سرِ فیگور را از آن خود می‌کند. گویی این جیغ‌ها برای تعادل میان رنجی که اندام را از شکل انداخته، و نیرو و قدرتی است که آن را ایجاد کرده است. از این لحاظ نقاشی‌های او کاراکترها و فضای داستان‌های بکت و کافکا را به یاد مخاطب می‌آورد. هراس شخصیت‌های کافکا از نیروهای نامریی، قدرت هیئت حاکمه و نیروی پنهان و مرموز قصر.


هر وقت به این فیگور نگاه می‌کنم یادِ «وات»ِ بکت می‌افتم. با این‌که خودِ بیکن قرابتی بین خود و بکت نمی‌دید اما آثار او را می‌تواند معادل و نمونه‌ای از جهان بکتی دانست، چنان‌که می‌توان برای پیداکردن معادلی ادبی در کارهای بیکن به آثار بکت رجوع کرد: لبخند وات ناقص بود، چیزی کم داشت، و کسانی که برای اولین‌بار لبخندش را می‌دیدند، و البته اکثر کسانی که لبخندش را می‌دیدند برای اولین‌بار آن را می‌دیدند، به شک می‌افتادند که وات قصد دارد دقیقا چه حالتی به چهره‌اش بدهد. از نظر خیلی‌ها لبخند او شبیه شکلک بود.


هیچ نظری موجود نیست: