حسین
مکیزاده، نامی که سالهاست در ذهنم پیوند خورده با نام تعدادی از شاعرانی که از
جریانی دیگر هستند. به واسطهی ترجمههای او بود که برای اولینبار با نام و آثار
تعداد زیادی از این شاعران کمترشناختهشده
و جریانگریز آشنا شدم. آن سالها که شبکههای اجتماعی و ارتباطی به گستردگی امروز
نبود وبلاگ او برای خیلیها دریچهی تازهای بود به روی صداهایی متفاوت. نمیدانم
اگر او نبود آیا کس دیگری همت میکرد مجموعهای از شعرهای «هرولد نورس» را ترجمه
کند؟ یا مثلن شعر «دموکراسی توتالیتری» لارنس فرلینگتی را.
او همهی این سالها بیدریغ و چشمداشت و هر روز با عزمی جزمتر ترجمه میکند
و مینویسد و صداهای دیگر را میشناساند. چه انداز برایم عزیز و ناب است این تلاش
بیدریغ، آنهم در زمانهای که خیلیها با کنار هم قراردادن چند شعر و ترجمهای خام
و چاپ آن میخواهند نامی بر سر زبانها داشته باشند. ترجمههای سالهای گذشتهی
حسین اگر کنار هم قرار بگیرند چندین کتاب میشوند که خواندن آنها میتواند به سهم
خودشان مسیر دیگری به شاعران و نویسندگان جوان نشان بدهد. شکل مبارزهی حسین از
طریق ترجمهی نگاهها و صداهای متفاوت که نمیخواهند و نخواستهاند به جریانهای
رسمی و پذیرفتهشده تن بدهند، قابل ستایش است. او بهجز این ترجمهها، شعرهای خوبی
هم دارد که گاه لابهلای ترجمههایش در صفحهی فیسبوک یا کانالش منتشر میکند، که
کاش یک روز مجموعهای از آنها را دست خوانندههایش برساند.
خوشبختانه
امسال ترجمهی او از مجموعه شعر «کلاغ»ِ تد هیوز چاپ شد، که خواندنش غنیمت است. کلاغ،
این پرندهی عجیب که در اسطورهها نقشهای اندک مثبت و بیشتر منفی دارد. پیامآوری
برای اهورامزدا در آیین میترایی، تا موجودی که ایزدبانوهای ساحره در اسطورههای
سلتی خود را به شکل آن درمیآوردهاند. خبرچینیهایش برای آپولو؛ یاددادن خاکسپاری
به قابیل؛ نافرمانی از ماموریت نوح، و باور به شومی آن در دنیای معاصر. هیوز همهی
این ویژگیهای کلاغ را در نظر داشته تا چنان که خود اشاره میکند آن را به عقاب
ترجیح بدهد، و زبانِ گاه ناهنجار و پرسهگردیهایش را بهانهای برای مکاشفهی هستی
قرار بدهد.
شعر
«ترانهی عاشقانه» در این مجموعه که یکی از بهترین شعرهای عاشقانهی هیوز است برای
من یادآور عشق میان او و همسر اولش «سیلویا پلات» است. عشقی که بعدتر به جدایی و
خودکشی پلات ختم شد. شاید هم عشق به همسر دومش «آسیا وویل» که او هم شش سال بعد
از مرگ پلات خودکشی میکند. کلاغ چه بسا در این شعرها استعارهای از خود هیوز
باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر