داشتم
با آسانسور میرفتم بالا و همان اول کار، بین طبقات اول و دوم، احساس کردم دارم
خرگوش کوچکی بالا میآورم. اگر تا به حال این را برایت تعریف نکردهام، بهخاطر
این نبوده که صداقت نداشتهام، نه گمان نمیکنم. دلیلش بیشتر این بوده که اصولا
آدم به کسی نمیگوید که گاهی خرگوش کوچکی بالا میآورد.
خولیو
کورتاسار. از داستانِ: نامهای به دوشیزهای در پاریس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر