هر چه فیلمهای پیشین «برونو دومن» تلخ و تاریک
بودند، دو فیلم آخری، مخصوصا ملوت آشکارا کمیک هستند و پر از ارجاع به کمدیهای
کلاسیک. کاراکترهایی اغراقشده، هیکلهای چاق و لاغر و دفرمه. دو طبقهی بورژوا و
پرولتاریا که در دو سوی رودخانه زندگی میکنند. طبقهای غنوده بر صندلیهای راحتی،
مشغول خوردن و دیدن مناظر زیبا؛ و طبقهای که برای سیرکردن شکمشان انسانها را
شکار میکنند و گوشتشان را خام میخورند. دومن در این فیلم با بیان مسایلی چون جنسیت،
برخورد دو طبقهی اجتماعی باهم، و ابتذال در زندگی روزمره، در پی نشاندادن جنبهی
مضحک و پوچ از هستی و رفتار آدمی است. آدمهایی که در سراشیبی سقوط قرار دارند و
چنان توخالیاند که مثل بادبادک به هوا میروند.
نمیشود به چشماندازها و مناظر زیبای طبیعت در
فیلم اشاره نکرد. مکان فیلم شمال فرانسه، حوالی کانال مانش است. خود دومن در
مصاحبهای میگوید: «آنجا سرزمین نقاشان فلاندری
است که به عنوان بخشی از سنت اکسپرسیونیستی در نقاشی، جنبه مهمی از هنر غربی به
شمار میآید؛ در آن دورهای که پروردگار موضوع بارز این نقاشیها بود و من
نیز با این امید که نور به آثارم راه یابد، چشماندازهای مشابهی را نقاشی میکنم.»
هر یک از کاراکترهای فیلم ویژگیهای رفتاری و
حرکتی بهخصوصی دارند؛ که با اغراق در آن طنز خاصی را به وجود میآورند. مثلن پلیس
چاقی که با همراهش بیشباهت به لورل و هاردی نیستند، گاهی به جای راهرفتن قل میخورد.
مترجم زیرنویس فارسی در قسمتی که چند کاراکتر در فیلم میدوند در پرانتزی این جمله
را آورده است: تو را خدا به طرز دویدن کریستین نگاه کنید. برای خودش فیلمی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر