شتر به لاکپشت گفت
زیر لاکت چه پنهان کردهای؟
لاکپشت جواب داد
آنوقت از پرتقال چه میپرسی؟
دفتر پرسشها؛ از آخرین مجموعه
شعرهای پابلو نرودا. پرسشهای کتاب همه انگار برآمده از ذهن کودکیست که در برابر هستی
قرار گرفته است. سرشار از ژرفنگری، نکات ظریف، طنز و تعمق. کتابی که میتوان آن را
حاصل آخرین نگاه شاعری دانست که بعد از سالها سرگشتی در جهان، با کلمه به کشف آن بخشهای
رازآمیز زندگی برآمده که از دیده پنهان است، تا بتواند به حیرت دوران کودکی برگردد؛
روزهایی که هر چیز تازه بود.
***
گرم است هوا. مثل اینکه تمام ذراتِ
شناور هم از کاهلی بیحرکت ماندهاند! هوای کولر اتاق را شرجی کرده، دیگر حتا نفسکشیدن
هم سخت است.
چهرهی یک آدم نخوابیده، در هوای
مانده و شرجی اتاق، شباهت عحیبی به نگاه مردگانی دارد که از تاریکی گور برخواستهاند.
کلمه در این هوا رنگ میبازد. خستهاند
جملات؛ گویا از رمانی طولانی و بیمایه برگشتهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر