جیمز جویس دربارهی همینگوی:
نویسندهی خوبیست این
همینگوی. همانطور مینویسد که زندگی میکند. ما دوستش داریم. او یک روستایی درشت
و قوی هیکل است، به نیرومندی یک گاومیش. ورزشکار است و آمادهی اینکه همانطور که
زندگی را وصف میکند زندگی کند. اگر جسمش اجازهی آنطور زندگی کردن را به او نمیداد،
هرگز آن را نمینوشت. ولی غولهایی از قماش او حقیقتا متواضع هستند؛ در پس ِ جسم
همینگوی خیلی خبرهای دیگر هم هست که مردم نمیدانند.
***
همینگوی دربارهی جویس:
از بعضی چیزها میترسید؛ رعد و
برق و اینجور چیزها، ولی مرد فوقالعادهای بود. خیلی ریاضت میکشید؛ به خاطر
زنش، کارش، چشمهای معیوبش. زنش آنجا بود و میگفت، آره، کارهای جویس زیادی شهریست
«بهتر بود جیم هم یک خرده راجع به شکار شیر مینوشت.» میرفتیم بیرون چیزی بنوشیم
و جویس با کسی دست به یقه میشد. حتی نمیتوانست یارو را ببیند و میگفت: «حسابش
را برس، همینگوی! حسابش را برس!»
به نقل از کتاب: ارنست
همینگوی. آنتونی برجس. ترجمهی احمد کساییپور. انتشارات هرمس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر