او عاشق خواندن پاورقیها، پانوشتها، یادداشتهای آخر کتاب، نمایهی نامها، کتابشناسیها، و فهرست منابع و مآخذ است.
در کمتر مواردی به وقتِ
خواندن متن اصلی کتابْ به آنها رجوع میکند؛ عادت دارد کتابی بردارد و شروع کند
به خواندن پاورقیها و یادداشتهای آن؛ یکییکی آنها را میخواند؛ با خواندنشان
کتابی جز آنچه نویسنده نوشته است در ذهنش شکل میگیرد. او زندگیاش را یادداشتهای
کتابی میداند که آن را نخوانده است.
25. رسم چنین بود که کارآموزها حق خوردن دسر
نداشتند.
38. پوست روی مخرج بوقلمون که
شبیه بینی رومی است.
109. انجیل متی، باب بیست و
پنجم، بندهای 31تا 46
ص261. من اگر میبایست اینک
بمیرم، سخت خوشبخت میمُردم. نک یادداشت ص 294 بر صفحهی 83 رمان
چالنگی. هوشنگ 51، 57
Esau: در عهد عتیق، نام پسر بزرگ
اسحاق و ربکا و برادر یعقوب، که حق نخستزادگیاش را به قدری آش فروخت.
2. بیشتر «یادداشتها» از کتاب زیر ترجمه و تدوین شده
است:
Don Gifford, With the
assistance of Robert J. Seidman, Notes for Joyce, Dubliners and A Portrait of
the Artist as a Young Man, New York, E. P. Dutton & Co., Inc. 1967
9. همان، ص 133
تصویر: از حاضر-آمادههای
مارسل دوشان: چرا عطسه نمیکنی، رُز سلاوی؟ قفس پرندهای که پر شده از مکعبهای
کوچک مرمرین به شکل حبههای قند، و استخوانی برش داده شده به صورت نان، و یک درجهی
حرارتسنج طبی. قفس پرندهای که در آن از خود پرنده خبری نیست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر