میدانی
دارد اتفاق میافتد. احساسش میکنی. دردی که پا میگیرد؛ قد میکشد؛ در گلو، در
عضلات. تنات داغ شده. ویروسها تکثیر میشوند. کاری از دستت ساخته نیست؛ همین
آزارت میدهد؛ حتا به خندهات میاندازد! چارهای نداری. در برابرش بیدفاعی. ساکت
و آرام، یک گوشه میخزی زیر پتو. حالا سرت هم درد میکند و سینوسها ملتهب شدهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر