۱۳۹۴ آبان ۲۹, جمعه

آن دیگری


از اوایل دهه‌ی هشتاد هر روز ساعت‌هایی از شبانه‌روزم را در دنیای مجازی گذرانده‌ام. مدام در شبکه‌های اجتماعی چه با اسم خودم، چه با اسم مستعار بوده‌ام و نوشته‌ام. هنوز هم نوشتن در وبلاگ را به نوشتن در فضاهای دیگر ترجیح می‌دهم. مخاطب‌های خاموش شاید صادق‌ترین مخاطب‌ها باشند. اما فیس‌بوک عادت به وبلاگ‌نوشتن را از سر خیلی‌ها انداخت. روزی که شروع به نوشتن در فضای مجازی کردم قصدم این بود اگر بعد از سال‌ها به آن یادداشت‌ها برگشتم آن‌ها را چون یادداشت‌های شخصیتی در یک رمان بخوانم. چیزی که بارت در «رولان بارت نوشته‌ی رولان بارت» می‌گوید: یک زندگی چیزی نیست جز: «مطالعات، بیماری‌ها، انتصاب‌‌ها. برخوردها، دوستی‌ها، عشق‌ها، سفرها، کتاب‌خوانی‌ها، لذت‌ها، هراس‌ها، باورها، سرخوشی‌ها، خوش‌بختی‌ها، خشم‌ها، تشویش‌ها.» و من سعی‌کرده‌ام از همه‌ی آن‌ها بنویسم و با رجوع به وبلاگ یا صفحه‌ی فیس‌بوکم به عنوان مخاطب با آن‌ها روبرو شوم. وقتی پا به دنیای مجازی می‌گذاریم انگار یک نفر دیگر هم با ماست. کسی که نمی‌شناسیم؛ خودِ مجازی‌مان شاید. «منِ حقیقی»‌ام نوشته‌ها را می‌نوشت و خواندن‌شان را به «منِ مجازی‌»ام می‌سپردم! پنهان نمی‌کنم که بهترین دوست‌هایم را در همین شبکه‌های اجتماعی پیدا کرده‌ام. خواندن بسیاری از کتاب‌ها و فیلم‌ها را مدیون دوستانی هستم که با عشق از آن کتاب‌ها و فیلم‌ها نوشته‌اند. یک چیز اما مرا آزار می‌دهد. چیزی که با فیس‌بوک شروع شد؛ و آن‌هم شمارش دوستان بود. کافی بود سرت را بلند کنی و ببینی هزار دوست داری، یا هزار و دویست دوست، یا پنج‌هزار! وحشتناک‌ترین دروغ ممکن. افتضاح و ابتذالی فجیع. چطور کسی می‌تواند آن‌همه دوست داشته باشد، و در عین حال بیشترِ ساعت‌های شبانه‌روزش را از زور تنهایی روبروی مانیتور بگذراند؟! اینستاگرام از این لحاظ توهین فاحش‌تری است. صمیمانه می‌گویم از پروفایل‌هایی که بیشتر از دویست نفر را فالو کرده‌اند می‌ترسم. هر وقت هم کسی فالوام می‌کند اول از همه به تعداد فالوهایش نگاه می‌کنم و هر چه اعداد بزرگتری ببینم وحشت و اندوهم بیشتر می‌شود.

آگامبن در یکی از مقالاتِ کتابش -«آپاراتوس چیست»- جمله‌ای منسوب به ارسطو نقل می‌کند: «ای دوستان، هیچ دوستی وجود ندارد.» در ادامه هم در توضیح این جمله اشاره می‌کند که برای اولین‌بار «دیوژنس لائرتیوس» در کتابِ «حیات فیلسوفان بزرگ» در بخشی که به بیوگرافی ارسطو اختصاص داده بود، این جمله را از او نقل کرده. ظاهرا چنین جمله‌ای را نمی‌توان میان آثار ارسطو پیدا کرد. در ویرایش‌های جدیدِ کتاب هم جمله را به این صورت تغییر داده‌اند: «کسی که دوستان زیادی دارد، حتا یک دوست هم ندارد.» و این همین حکایت ماست؛ اعدادی که هر روز بزرگتر می‌شوند تا بر تنهایی‌مان سرپوش بگذارند.



هیچ نظری موجود نیست: