سه روز قبل از تولد دادا، هوگو بال، یکی از مطرحترین چهرههای
دادائیسم، به همراه همسرش کافهای در زوریخ افتتاح میکند به نام «کابارهی ولتر»؛
که از آن پس میشود محلی برای تجمع و گردهماییهای گروه دادا. اولین مجلهی
دادائیستی هم از دل همین کافه بیرون میآید، که نام همان کافه را بر خود داشت.
چندی بعد جشنوارهای در این کافه برگزار میشود که از آن به عنوان اولین رویداد
دادا یاد میکنند. در تبلیغات آن عنوان شده بود: شبی برای رقص، شعر، نمایش و
بیانیه. در این شب دادائیستها با لباس و ظاهر عجیب به شعرخوانی و رقص میپردازند.
و در کنار صداهای گوشخراش طبلها، با بههمزدن قوطیها سعی میکردند موسیقی خاصی
تولید کنند. چند نفری روی صحنه میرفتند و همزمان باهم شعرهای بیمعنایشان را میخواندند.
«هوگو بال» در این شبْ شعری فونتیک میخواند که از کلمات بیمعنی ساخته شده بود.
لباسی که بر تن داشت استوانهای مقوایی بود. کمکم سروصدای جمعیت بلند میشود. آنها
سعی میکنند با پرتاب هر چیزی که دم دست دارند اعتراضشان را به گوش برگزارکنندهها
برسانند. دیگر نمیشود خشم آنها را کنترل کرد. همه به جان هم میافتند. هوگو بال
که لباسش بیشتر از آن چیزی که فکرش را میکرد دست و پاگیرش است، نمیتواند فرار
کند. گیر جمعیت میافتد. آنها اول لباسش را پاره میکنند و بعد هم به جانش میافتند
و تا میتوانند کتکش میزنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر