۱۴۰۱ شهریور ۶, یکشنبه

همیشه پای انقلاب در میان است


 

مراقب این نویسنده باشید! کتابی که در دست‌تان است گاز می‌گیرد.

کارمن بویوسا

 

و من چند روزی است که توسط این کتاب گاز گرفته می‌شوم. نویسنده‌ای دیگر از آمریکای لاتین، از نسلی که از «رئالیسم جادویی» فاصله گرفته است. سرمشق‌اش جیمز جویس است و روبرتو بولانیو. کتابی متفاوت که خواندنش دقت و تمرکز می‌خواهد. جملات طولانی چند صفحه‌ای، بخش‌هایی که به لاتین آمده، در کنار جریان سیال ذهن و خودآگاهی متن در لحظه‌ی خلق. همه‌ی این‌ها دست‌به‌دست هم داده تا سرگذشت نسلی روایت شود که در پی رویای جوانی‌شان می‌دانند سیاست یک سرنوشت است. کتاب در کشور اکوادور اتفاق می‌افتد، کشوری از آمریکای لاتین که در آن چون دیگر کشورهای این خطه کودتاها و انقلاب‌ها سرنوشت سیاسی مردم است. حالا در اکوادور  انتخابات ریاست‌جمهوری در راه است. همین انتخابات سبب ملاقات دوستانی قدیمی می‌شود. بخش اعظم اهمیت این کتاب را می‌توان در شکل روایت آن دید و همچنین استفاده از زبان به عنوان عنصری خودآگاه در پیش‌برد روایت، با ارجاع‌های بسیارش به قطعات موسیقی، کتاب‌ها، و فرهنگ عامه.

هیچ نظری موجود نیست: