بالاخره تمام شد. واقعا تمام شد؟ بله، همین حالا تمام شد. صبح که کتاب را دست گرفتم نشستم به خواندنش. نشد کتاب را زمین بگذارم. نشد نخوانمش. هر 327صفحه را امروز خواندم. کلمه به کلمه، عکس به عکس. همیشه ارادت خاصی داشتهام به رمانهای تجربی. چیزی رامنشدنی در آنهاست که نمیخواهد تن بدهد به قوانین و چارچوبهای متعارف. آزادند. خواننده را هم آزاد میگذارند. و در فاصلهی بین این دو آزادی است که کتاب به سرانجامی شایسته میرسد. «معرفت تلخ» از همان صفحات ابتداییاش از خواننده انتظار دارد قراردادهای پذیرفتهشده در تعریف رمان را کنار بگذارد و قدم به رمانی بگذارد که حتا پیرنگ مشخصی ندارد و از عکس در روایت استفاده میکند. سفری است خیالی و مکتوب میان کتابها و آدمهایی چون فرناندو پسوآ، میشل بوتور، گدار، والتر بنیامین، مارکی دو ساد، جاکومتی و ... .
میلان کوندرا رمان را ضیافتی میداند با غذاهای بسیار. «معرفت تلخ» از این نظر ضیافتی است که آدم دلش نمیخواهد از آن همه غذای محبوب چشم بپوشد و به آسانی از سر میز بلند شود. میدانم بارها و بارها و دوباره و چندباره به آن رجوع خواهم کرد. کتاب یکبار خواندن نیست. کتاب رجعتهای مدام و مکرر است. از آن کتابها که بخشی از خودت را در آن جا میگذاری و با رسیدن به نقطهی پایان میبینی بخشی از تو هم در آن است. در آن مانده است برای همیشه. در اواسط کتاب رمان از خودش حرف میزند. اینکه به چه ژانری تعلق دارد. آیا سفرنامه است، یا زنجیرهای از داستانها، مشاهدات، عکس و یا شاید هم «فتورمان» باشد. نویسنده گاه در کتاب حضور پیدا میکند. از علاقهاش به «پل کله» حرف میگوید و اینکه تصمیم دارد از یکی از فرشتههای او در طراحی جلد استفاده کند.
اواخر کتاب نقل قولی آورده شده است از «پترارک»: «دو نوع آدم مالیخولیایی داریم. یک نوعش سنگ پرت میکند، نوع دیگرش کتاب مینویسد.» «انیس باتور» با این رمان روی سنگی بزرگ کتابی حک کرده که مستقیم با آن رو به سر خواننده نشانه رفته است. از این روست شاید که خواننده بعد از خواندن کتاب تا چند دقیقه منگ میماند که آیا کتاب را خوانده یا هنوز شروعش نکرده است.
«معرفت تلخ» را میگذارم کنار رمان «بارتلبی و شرکا». هر دو پیش از خواندن از خواننده انتظار دارند تمام تعریفهای رایج از رمان را کنار گذاشته و شروع به خواندن کتابی کند نانوشته. هر دوی این کتابها کتابهاییاند که هنوز نوشته نشدهاند با اینحال خواننده میتواند آنها را بخواند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر