تصویری از یک ازدواج. چیزی فراتر از تصور عامه و عرف از این کلمه و این رابطه. و آن تصویر نمادین و غایی که اخلاق و مذهب از این رابطه به نمایش میگذارد. آنها حتی از بیان و جمعبستن خودشان به عنوان یک «زوج» اکراه دارند. اقرار میکنند از این کلمه بیزارند. جعلی است و صداقت ندارد. چرا که در این رابطه دو طرف باید شخصیت خودشان را داشته باشند. نام خودشان، فعالیت و آزادی خودشان: «عشق در حکم به رسمیت شناختنِ کامل دیگری در دیگر بودگیاش است.» در «زوج» بودن شکلی از همآمیزی هست که اغلب اوقات یکی از دوطرف را قربانی میکند. اینجا اما هر دو طرف خودشان را حفظ میکنند. در جواب پرسشگر که آیا ازدواج و صمیمیت آنها میتواند برای دیگران الگو باشد، با صراحت میگویند: نه. « این فقط یک ماجراجویی شخصی است.» به قول کریستوا: یک هارمونی گوشخراش.
شاید بتوان بدان نام زندگینامه داد. خوانشی فلسفی از یک زندگی در سایهی یک رابطه. رابطهای که دو نفر را با حفظ تضادها در کنار هم نگه میدارد. همان چیزی که کریستوا «فردیت اشتراکی» مینامد. آنها در کنار هم، در ماجراجویی مشترکشان، در حال سفراند. در خودشان سفر میکنند. خودشان را سفر میکنند. کتاب دربارهی این سفر است. سفر دو اندیشمند، فیلسوف، روانکاو و نویسنده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر