در هر شرایطی، با هر شرایطی، یک زن شرایط است، تحت شرایط است. زنی که زنانگیاش کنترل میشود. مادر بودنش کنترل میشود. تنهاییاش کنترل میشود. زنی که میخواهد زندگیاش را رعایت کند. خودش را رعایت کند. شوهرش را رعایت کند. فرزندانش را رعایت کند. زنی تحتِ تاثیر زندگی، که در خانه حدودا زن است، در بیرون از خانه هم حدودا زن است.
□ □ □
بچهها را به مدرسه فرستاده؛ قول داده وقتی برگشتند برایشان جشنِ کوچکی بگیرد. شوهرش روی تخت دراز کشیده. در حالی که میخواهد از اتاق بیرون برود برای چند ثانیه میایستد، میگوید نمیداند چرا یک دفعه دلش برای همه تنگ میشود.
□ □ □
شوهرش سیلی محکمی به او میزند. پرت میشود کف اتاق. میشنود تلفنی دکتر را خبر میکنند. شوهرش سرش داد میزند. عصبانی است. دور خودش میچرخد. تا میآید حرف بزند تهدیدش میکند. نمیگذارد چیزی بگوید. بالاخره با لکنت دهانش را باز میکند. به شوهرش میگوید آرام باشد. میگوید با اینکه اولینبار است دستش را رویش بلند کرده، اما نمیخواهد خودش را زیاد ناراحت کند. دستش را روی گونهاش میکشد، میگوید جایش درد نمیکند. میگوید: میبخشمت.
□ □ □
از تیمارستان برگشته. باران میبارد. همه برگشتنش را خوشآمد میگویند. در شکل راهرفتنش، نگاهکردنش، حرفزدنش میشود فهمید تنهاییاش درد میکند. سراغ بچههایش را میگیرد. کنارشان میرود. بغلشان میکند. از اینکه گفتهاند نباید زیاد هیجانزده شود غمگین است. آرام میبوسدشان.
□ □ □
نامهی جیم جارموش به جان کاساوتیس:
فیلمهای تو دربارهی عشق، دربارهی اعتماد و بیاعتمادی، دربارهی تنهایی، خوشی، اندوه، از خود بیخود شدن و حماقتاند. دربارهی بیقراری، مستی، انعطافپذیری و لذت، دربارهی طنز، یکدندگی، ناتوانی در ارتباط و هراساند. اما بیش از هر چیز از عشق میگویند، و بیش از هر گونه تمرین در «قالب روایتی» آدمی را به عمق میکشانند. بله، تو فیلمساز بزرگی هستی، یکی از محبوبهای من. اما نکتهی روشنگرانهی آثار تو این است: نوار سلولویید یک چیز است و زیبایی، غرابت و پیچیدگی چیزی دیگر.
جان کاساوتیس، کلاهم را به احترام تو از سر برمیدارم و آن را بر قلبم نگه میدارم.
این فیلم را از دست ندهید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر