حسرت. هر بار که سراغ نمایشنامههایش
میروم به این کلمه پناه میبرم. یکی از آرزوهای چند سال گذشتهام به روی صحنه
بردن، یا بهتر است بگویم: اجرای یکی از نمایشنامههای اوست. متنهایی کلامی، که
انگار در لحظهی خواندن خلق میشوند؛ زنده و بیرحم. بارها تصمیم داشتهام «اتهام
به خود» یا «اهانت به تماشاگر» را در خانه، به صورت خصوصی
برای چند نفر از دوستانم اجرا کنم. شاید هم برای کسانی که نمیشناسم، یا کسانی که
حتا نام پتر هاندکه را نشنیدهاند. دوست دارم با چند نفر بنشینیم و« کاسپار» را دور هم و
با هم بخوانیم. و آن قسمت از نمایشنامه سهم من باشد که با مکثهای اشتباهی خطاب به
او میگوید: «تو یک جمله، هستی. میتوانی دربارهی خودت، بینهایت، جمله درست کنی،
تو اینجا نشستهای اما، نمیدانی، اینجا نشستهای. تو اینجا ننشستهای، چون،
نمیدانی که، اینجا نشستهای.»
نمایشنامههای هاندکه چیزی فراتر از
نمایشنامههای معمولی هستند. پر از تکرار و بازیهای زبانی، که در بیشتر مواقع
بدون صحنهاند. تاکید بیش از حد بر نقش زبان، جدای از وسیلهای
صرفا برای برقراری ارتباط و بیان احساسات و تجربیات فردی، بلکه نشاندادن اینکه
زبان چگونه میتواند به وسیلهای برای اعمال زور و قدرت تبدیل شود! او با کلمات به
جنگ تماشاگر میرود. هیچ تماشاگر و خوانندهای نمیتواند بعد از دیدن یا خواندن
نمایشنامهای از او، فشار مضاعفِ ناشی از هجوم کلمات و جملات را تاب بیاورد.
احساس خفگی ناشی از خواندن؛ تا جایی که نمیشود حین خواندنشان به راحتی نفس کشید.
هر نمایشنامهاش توهینی است به هر گونه تصور کلیشهای از تئاتر. تُفی بر صورت آن
تماشاگر نشسته بر صندلی، که با چشمهای باز هم خوابیده است:
«وقتی هستم، بودم. وقتی بودم،
هستم. وقتی هستم، خواهم بود. وقتی خواهم بود، بودم. گرچه بودم، خواهم بود. گرچه
خواهم بود، هستم. هر چندبار هستم، بودهام. هر چندبار بودهام، بودم. در همان
هنگام که بودم، بودهام. در همان هنگام که بودهام، خواهم بود. از وقتی خواهم بود،
بودهام. از وقتی بودهام، هستم. به واسطهی اینکه هستم، بودهام. به واسطهی
اینکه بودهام، بودم. بیآنکه بودم، بودهام. بیآنکه بودهام، خواهم بود. برای
آنکه خواهم بود، بودهام. برای آنکه بودهام، بودهام. پیش از آنکه بودهام،
بودم. پیش از آنکه بوده بود، هستم. هستم، چنانکه بوده خواهم بود. بوده خواهم
بود، چنانکه بودم. بودم، همینکه بوده خواهم بود. بوده خواهم بود، همینکه خواهم
بود. خواهم بود، در حالی که بوده خواهم بود. بوده خواهم بود، در حالی که بودهام.
بودهام، زیرا بوده خواهم بود. بوده خواهم بود، زیرا بوده بودم. بوده بودم، زیرا
بوده خواهم بود. بوده خواهم بود، زیرا هستم.»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر