رمان
اعترافات نویسنده نیست، بلکه کاوش دربارهی چند و چون زندگی بشری در جهانی است که
به دام مبدل شده است. رمان، هستی را میکاود، نه واقعیت را. و هستی آنچه روی داده
است نیست، هستی عرصهی امکانات بشری است، هر آنچه انسان بتواند آن بشود، هر آنچه
انسان قادر به واقعیت بخشیدن به آن باشد. رمان نویسان «نقشهی هستی» را با کشف این
یا آن امکان بشری ترسیم میکنند. اما، باز هم باید گفت که وجودداشتن به معنای
«بودن-در-جهان» است. بنابراین باید هم شخصیت رمان و هم جهانِ او را همچون
«امکانات» درک کرد. در آثار کافکا همهی اینها روشن است: دنیای کافکایی به هیچ
واقعیت شناخته شدهای شبیه نیست. دنیای کافکایی «امکان نهایی و واقعیتنیافته»ی
دنیای بشری است. این امکان در پس جهان واقعی ما نمایان است و آیندهی ما را
پیشاپیش اعلام میکند.
...
به
نظر پروست جهانِ درونی انسان معجزهای را تشکیل میدهد، یعنی بیکرانگیای که
پیوسته ما را به شگفت میآورد. اما شگفتی کافکا در این نیست. او از خود نمیپرسد
که انگیزههای درونی تعیین کنندهی رفتار انسان چیستند. کافکا پرسشی اساسا متفاوت
را مطرح میکند: در جهانی که عوامل تعیین کنندهی بیرونی آنچنان نیرومندند که
محرکهای درونی دیگر وزنی ندارند، انسان دیگر دارای چه امکاناتی است؟
...
تاریخ
رمان آیینهای از تاریخ انسان است، اما وقتی کافکا وارد شد اتفاقی افتاد. اتفاقی
که هنوز کاملا شناختهشده نیست. معمولا تجدد را در رمان با تثلیثِ جویس، پروست و
کافکا مینمایانند. حال آنکه همواره به نظرم رسیده است که پروست و جویس تحقق یا
تکمیل آن فراگرد تکاملی طولانی باشند که با فلوبر آغاز شده است. با کافکا چیزی
کاملا متفاوت آغاز شده است. پیش از کافکا، انسان در برابر هیولایی میجنگید که
هیولای درونِ او بود –آنچه زندگیِ درونی، گذشته، کودکی، و پیچیدگیهای او را
تعیین میکرد. در آثار کافکا، هیولا برای نخستینبار، از بیرون میآید: زندگی همچون
دامی تصور میشود. در آثار کافکا زندگیِ انسان را نیروهایی بیرون از خودش تعیین میکنند:
از قدرت «قصر» گرفته تا قدرت هیئت منصفهی نامریی «محاکمه».
...
حتا
اگر رمانهای کافکا فاقد هرگونه اندیشهی اعجابانگیز باشند، چیزی از ارزش خود را
از دست نمیدهند، زیرا آنها یکی از امکانات هستی (امکان انسان و جهانش) را در نظر
میگیرند و بدینسان به ما نشان میدهند که چه هستیم و به چه کارهایی قادریم.
میلان
کوندرا:
بخشهایی از کتابهای «سبکی تحمل ناپذیر هستی»، «هنر رمان» و «کلاه
کلمنتیس»
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر