۱۳۹۴ شهریور ۳, سه‌شنبه

پیروسمانی


برای من ون‌گوگ نماینده‌ی کامل یک هنرمند واقعی‌ست. کسی که حتا جسمش را فدای هنرش کرد و چندان‌که باید و شاید در زمانه‌ی خودش قدر ندید. اما وقتی به پیروسمانی فکر می‌کنم قلبم به درد می‌آید. نقاش خودآموخته‌ی گرجی که تمام زندگی‌اش در فقر و فلاکت و تنهایی گذشت. موضوع بیشتر نقاشی‌های او حیوانات، مردمان عادی، کارگران و مغازه‌دارن و زندگی روزمره‌شان است. طبیعت و محیط روستایی هم نقش ویژه‌ای در آثارش دارد؛ جایی که خود پیروسمانی به آن‌جا تعلق داشت. او بیشتر برای گذران زندگی و گاه در عوض وعده‌ای غذا نقاشی می‌کرد. «گئورگی شنگلایا» سال 1969 فیلمی با الهام از زندگی او می‌سازد. طراح صحنه‌ی فیلم که خود نقش پیروسمانی را هم بازی می‌کند، برای طراحی صحنه از فضا، رنگ و بدویت نقاشی‌ها پیروسمانی استفاده کرده، که کمک بزرگی برای درک ذهنیت و کار اوست. «سرگئی پاراجانف» هم یک فیلم کوتاه بر اساس آثارش ساخته که دیدنش به قدم‌زدن در نقاشی‌هایش می‌ماند. 


هیچ نظری موجود نیست: