خواندن
داستان کوتاه یکی از دلبستگیهای من است. لذت یک داستان کوتاه خوب را نمیتوان با
چیز دیگری عوض کرد. مثل این است بخواهی رویایی را که دیدهای به کسی دیگر تعارف
کنی. خیلیوقت بود مجموعهی خوبی از آن داستانهای ناب نخوانده بودم؛ مجموعهای که
هر داستانش مرا به وجد بیاورد. به قول استر: «پیر میشویم اما تغییر نمیکنیم.
پیچیدهتر میشویم اما همچنان مانند خودهای دوران کودکیمان مشتاق شنیدن قصهای
بعدِ قصهای هستیم.» و چه چیزی بهتر از خواندن داستانهای نویسندگان آمریکای
لاتین؛ همان بهترین قصهگوها. تعداد زیادی از نویسندگان محبوبم همین نویسندگان
آمریکای لاتین هستند: خوان رولفو، بورخس، مارکز، فوئنتس، یوسا، اوکتاویو پاز، کورتاسار
و ... اما جدا از این نسلی که ما معمولا آنها را با «رئالیسم جادویی» میشناسیم،
نسل دیگری هم هستند که آثار کنراد، کافکا و پروست را سرمشق خود قرار دادهاند و
همهی گونههای رئالیسم جادویی را کنار گذاشتهاند. آنها سعی میکنند با خلق جهانهای
مستقل و رها از بومیت آمریکای لاتین روایتگر زندگی آدمهایی باشند که در کلانشهرهای
بزرگ با خشونت و خودشان درگیرند. گزیدهای از داستانها این نسل را انتشارات آگه
در کتابی با عنوان «قایقهایی از آتش» با ترجمهی بیوک بوداغی چاپ کرده که خواندنش
موهبتی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر