۱۳۹۴ مرداد ۱۱, یکشنبه

عیش مدام


کتاب‌هایی هستند که بعد از خواندن‌شان حداقل می‌شود سطری درباره‌ی‌شان نوشت؛ که نوشتن درباره‌‌ی‌شان بخشی از پروسه‌ی خواندن‌شان است. کتاب‌هایی هم هستند که خواندن‌شان تمامی ندارد. شروع می‌شوند تا همیشه خوانده شوند. هم‌چون «رودی که می‌گذرد و نمی‌خشکد.» بیابان تاتارها برای من نمونه‌ی چنین کتابی است. مصداق خوبی برای شعر بودن نثرِ دینو بوتزاتی. به قول بودلر: «شاعر باش، حتا در نثر» درباره‌‌ی چنین کتابی نمی‌شود نوشت. لذت خواندنش، لذتِ نوشتن درباره‌اش را زیر سایه‌ی خود برده است.

هیچ نظری موجود نیست: